ایران و مساله بنیادگرایی در جهان اسلام
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=193938
ایران و مساله بنیادگرایی در جهان اسلام
بنیادگرایی و تفسیر نقلی از اسلام ایران و جهان اسلام را تهدید میکند؛ داعش، بوکوحرام، القاعده، طالبان و بسیاری از حرکتهای خشونت آمیز بدوی ریشه در تاریخ دارند و شکلگیری آنها به مناسبات قدرت و اندیشه بر میگردد. خشونت، حذف فیزیکی طرف مقابل، ایجاد رعب و وحشت، کشتن غیرنظامیان، به غارت بردن مال و ناموس مردم در کشورهای اسلامی بی سابقه نیست و بسیاری از حکومتها، جریانها و سیاستمداران چنین رویهای داشتهاند. رادیکالیسم و خودمحوری به صورت حقانیت مطلق اعتقادات هویتی بحثی جدید در جهان اسلام نیست و متاسفانه ایران همیشه از این وضعیت آسیبهای فراوان دیده است.
بعضی تفسیرهای سلیقهای تاریخ اسلام، قرائت از قرآن و جریانهای فکری اسلام بسیار نقلگرا، گذشته محور، ضد دانش بشری و ضد مشارکت زنان بودهاند. بنابراین اثرگذارترین متفکران اسلام در خط فکری غزالی، اشعری و ابن تیمیه جهان را تفسیر کردهاند. در حالی که پیامبر والامرتبه اسلام (ص)، صحابه بزرگوار ایشان و ائمه اطهار الگوهای مهربانی، تواضع، آبادگری، تلاش، آزاداندیشی بودهاند اما در قرون بعد اسلام با قرائتهای قبیلهای، جاهلی، راهزنی، خشونت آمیز و پدرسالار بدوی پیوند برقرار است. متغیر سیاست در این میان نقش بسیار پررنگی دارد به نحوی که تعادل و عقلانیت را که میراث دین صلح محور اسلام بود از میان برداشت و ریاضت، جنگ، خشونت و مطلقگرایی را ایجاد نمود.
قدرت و سیاست برای مشروعیت بخشی سیستم قبیلهای خود بهترین راه را در نزدیکی به قرائت بنیادگرایانه یافته است و همه کسانی که به لحاظ فکری و عملی متفاوت بودهاند با منطق شریعت حذف گردیدهاند. قرامطه، رافضیها، خرم دینان، باطنیها صفتهایی است برای کنار زدن ناقدان حکمرانان قبیله ای در تاریخ اسلام به نحوی که خردمندترین وزیر تاریخ ایران خواجه نظامالملک در فصل آخر سیرالملوک برای برقراری امنیت و ایجاد به دینی، کشتن 15 هزار انسان و زنده به صورت سر در خاک فرو کردن را مشروع میداند. جریانهای شیعه، اخوانالمسلمین، اسماعیلیه، معتزله، فیلسوفان، عارفان و در دوران معاصر علمگرایان اسلامی همه حذف شدهاند و همان منطق بنیادگرای نقلی همه جهان اسلام را در اختیار خود گرفته است.
اکنون ایران کاملا در خطر جنبشهای نقل گرای بدوی است که سراسر منطقه را فراگرفته است. جنبشهایی که انگشت انسانها را به خاطر رای دادن قطع میکنند. دختران را به خاطر درس خواندن میدزدند. مردم را به خاطر عقاید مختلف قتل عام میکنند. متاسفانه جریانهای استبدادی منطقه، اسرائیل و ساختار بینالملل نیز این آشوب را تقویت میکند و با کمکهای نظامی، رسانه ای، اقتصادی و دیپلماتیک باعث رشد آنها در سطح بینالملل شدهاند. ایران باید راهی عملی و منطقی برای مقابله با این فکر قدرت گرفته در پیش گیرد چرا که در اغلب کشورهای همسایه پتانسیل شورشهای بدوی و قبیله ای علیه ایران وجود دارد.
باید به کشورهای واقعگرای منطقه نزدیک شد. دغدغه اغلب کشورهای اسلامی تروریسم است و ایران خود را رهبر مبارزه با تروریسم میداند، کشورهای همسایه را در سرکوب تروریسم حمایت همه جانبه کرد، وارد معاملات و مذاکرات جهانی گردید و موازنه قدرت خاورمیانه را که به نفع عربستان میباشد به هم زد. به هر میزان ایران در مناسبات جهانی حضور پررنگ تری داشته باشد از خطرات منطقهای در امان میباشد.
در نهایت باید وارد جریانهای فکری شد و راه را برای اندیشههای فقهی، فلسفی، علمی، عرفانی که جریان غالب اشعری را نقد میکنند باز کرد. بنابراین برای کم کردن خطر بنیادگرایی برای ایران باید راه کارهای اندیشهای، منطقهای و جهانی در دستور کار قرار گیرد و بیطرفی و ساکت ماندن در این موضوعات با توجه به خاص بودن اندیشه، فرهنگ، مشروعیت سیاسی و جغرافیای ایران خطرات زیادی برای دولت، ملت و کشور به همراه خواهد داشت.